شخصیت شناسی و تعریف شخصیت در زبان:
واژه شخصیت که معادل Personalite فرانسه و Personality انگلیسی است، مشتق از کلمه Persona در زبان لاتین است که به معنای نقابی است که بازیگران نمایشها در یونان باستان به چهره خود میزدند.
به تدریج با گسترش مفهوم این واژه معنای اولیه آن به تصویر و تصوری که از شخص در نزد دیگران ایجاد میشود، اطلاق شد. در حال حاضر نیز برای عموم مردم تصویری که شخص از خود به اجتماع ارائه میکند، شخصیت او به حساب میآید و مفاهیمی مثل حیثیت اجتماعی، شهرت، وقار و متانت، خوش رویی و سایر صفات متنوع فرد در برخورد با دیگران معرف شخصیت اوست.
مبحث شخصیت و چگونگی شکل گرفتن خصوصیات روانی و رفتاری از گذشتههای دور مورد توجه فلاسفه و حکما و دانشمندان بوده و کوششهای فراوانی برای ارائه نظریههای قابل پذیرش در این زمینه به عمل آمده است. در یونان باستان فلاسفه صاحب نام، در ایران اسلامی حکمای برجسته و پس از رنسانس، دانشمندان متعددی نظریات خود را در قالبهای مختلف عرضه کردهاند. تقسیمبندیهای شخصیت بر اساس این نظریات پیشنهاد شده مانند نظریه مبتنیبر اخلاط اربعه یعنی وجود مزاجهای بلغمی، سوداوی، صفراوی و دموی تا نظریههای جدیدتر در مورد شخصیت برونگرا و شخصیت درونگرا و ارائه طبقهبندیهای اختلال شخصیت در آخرین طبقه-بندی سازمان بهداشت جهانی یا طبقهبندی انجمن روان پزشکان آمریکا تنها نمونههایی از این کوششهای مستمر و متوالی است.
با پیشرفت علم و جداشدن روانشناسی از فلسفه و شکلگرفتن رشتههای متعدد تخصصی روانشناسی، امروزه در رشته روانشناسی، شخصیت بخش مهم و مستقلی از دانش روانشناسی به حساب میآید. با این وجود هنوز پرسشهای بسیاری در این زمینه بدون پاسخ باقی مانده و مستلزم ارائه تلاش پیگیر دانشمندان و پژوهشگران این رشته از روانشناسی است.
بررسی کوتاهی از تعاریف ارائه شده برای شخصیت نشان میدهد که اختلاف نظر قابل ملاحظهای در میان متخصصان این رشته وجود دارد.
به عنوان مثال واتسون، پدر رفتارگرایی، شخصیت را مجموعه سازمان یافته عادات فرد میداند.
منبع: کتاب اینیاگرام دان ریزو با ترجمه آقایان صابری و شیخ الاسلامی